سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش راهنمای عمل و عمل ظرف فهم است . [امام سجّاد علیه السلام]
 
دوشنبه 93 اردیبهشت 15 , ساعت 5:46 عصر

 

یکی از ارزشمند ترین و متعالی ترین صفات و ویژگی های اخلاقی , ایثار و از خود گذشتگی است. در تاریخ بشری افراد زیادی بوده اند که با از خود گذشتگی در جهت اهداف عالیه الهی و انسانی , نام خود را در دفتر تاریخ جاودانه ساخته اند و در این راستا حماسه هایی نیز آفریده اند. اگر جبهه کفر و باطل نتوانسته بر کل بشریت سلطه پیدا کند و اگر زشتی و ها و پلشتی ها نتوانسته کل تاریخ جامعه بشری را سیاه و آلوده کند , بخاطر فدا کاری ها و از خود گذشتگی های ایثار گرانی بوده است که خود را در راه گسترش ارزشهای انسانی و حاکمیت فضایل اخلاقی فدا کرده  و در این راه از جان و مال و آبرو و تمام هستی خود مایه گذاشته اند.

شهید احسانی یکی از این افراد بود که فداکاری و از خود گذشتگی برای اهداف متعالیه الهی و انسانی ، در صفحات زندگی درخشانش موج می زد و صفت  ایثار در وجودش ملکه شده بود. این مقاله در پی کاوش این ویژگی ممتاز در زندگی شهید احسانی است که با بذل جانش در جهت مبارزه با کفر و تجاوز و حاکمیت اسلام اصیل در کشور مسلمان افغانستان , اسم خود را در کتاب ایثار گران تاریخ به ثبت رساند.

انواع ایثار

ایثار انواع و اقسامی دارد. به طور کلی ایثار را می توان به چهار قسم تقسیم کرد :

1.ایثار جانی : فدا کردن جان در راه اهداف عالیه الهی و انسانی و مقدم داشتن آرمان و فرامین الهی بر جان خویش ، چیزی است که انسان های پاک باخته از جان و دل به استقبال آن می روند. وقتی صفحات تاریخ را ورق می زنیم می بینیم افراد زیادی بوده اند که با بذل جان و فدا کردن زندگی خود ، در جهت کسب رضای خدا و حاکم نمودن ارزشهای الهی و انسانی گام برداشته اند. برخی افراد نیز بوده اند که برای نجات جان انسان های دیگر ، جان عزیز خود را فدا کرده اند. این افراد کسانی بوده اند که صفت و کمال ایثار در وجود شان به تمام و کمال حک شده بوده است. ایثار جانی بالا ترین نوع ایثار است ؛ چرا که در نزد هیچ انسانی ، ارزشمند تر و دوست داشتنی تر از جان انسان وجود ندارد.

2. ایثار مالی : گروه دیگری هستند که از مال خود می گذرند. کسانی که از مال اضافی خود به دیگران می بخشند ، احسان و نیکویی می کنند ؛ اما کسانی که با وجود نیاز به مالی ، آن را به دیگری می بخشند ، ایثار می کنند. بیشتر ایثارگری هایی که در روایات به عنوان ایثار ، ثبت شده ، ایثار مالی است.

3. ایثار عرضی و اعتباری : ایثار تنها در فداکاری جانی و مالی خلاصه نمی شود. مایه گذاشتن از آبرو و اعتبار خود برای خدمت به اسلام و خدمت به مسلمانان گاهی از ایثار مالی و جانی نیز بزرگتر و ارزشمند تر است. بسیاری ممکن است از جان و مال خود بگذرند تا اعتبار و آبرو بدست بیاورند. اگر کسی در راه اسلام ، دین و خدمت به خلق از اعتبار و آبروی خود بگذرد ، چه بسا نزد خداوند از اجر و قرب بیشتری برخوردار باشد.

4. ایثار وقت : می گویند : " وقت طلا است" . اگر کسی این طلای با ارزش را بجای استفاده شخصی در خدمت خدا و خلق خدا قرار دهد و دیگران را بر خود مقدم کند ، در واقع ایثارگری و از خود گذشتگی کرده است.

ایثار در زندگی شهید احسانی

شهید عزیز سید صفدر علی احسانی با تأسی از اجداد خود واهل بیت     D    ایثار را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود و از کسانی بود که از خودگذشتگی و ایثار در زندگی او موج می زد. وی بخاطر همین روحیه از خود گذشتگی ، از پذیرش مسؤولیت هرچند دشوار ، گریزان نبود و از میان مسؤولیت ها دشوار ترین آن ها را بر می گزید و مسؤولیت های آسان را به دیگران واگذار می کرد.[1]شهید احسانی در راه حاکمیت اسلام و بر اندازی حاکمان جور دوبار در عراق و ایران به زندان رفت.[2]

خانواده ، فامیل ، دوستان ، رفیقان و همرزمان شهید احسانی خاطرات زیادی از ایثارگری ها و از خود گذشتگی های این شهید عزیز به یاد دارند.

یکی از بستگان شهید احسانی ، نقل می کند: شهید احسانی در نوجوانی هر زمان احساس می کرد ، کسی به کمک نیاز دارد ، بدون درخواست طرف به یاری او می رفت. آن شخص نقل می کند: روزی شهید احسانی با "پشتره"(پشته علف) به خانه آمد. در این هنگام مشاهده کرد ، زنی روی زمین، علف درو کرده و داخل پارچه ای که در محل به آن"سری" گفته می شود ، بسته است ؛ اما کسی نیست آن را روی سرش بگذارد. شهید احسانی با همه خستگی ، رفت تا به آن زن کمک کند.

 استاد صادقی غزنوی که از دوستان دوران طلبگی شهید احسانی است ، از روحیه ایثارگری شهید احسانی اینگونه یاد می کند :

"ایشان بسیار خوش برخورد ، صادق ،‌متواضع و فروتن بود. این خوی نیک موجب شده بود که همه طلاب او را دوست بدارند. در کارهای اندوالی و مدرسه سخت ترین و بیشترین وظیفه را انجام می داد ، صداقت و اخلاص کم نظیر داشت و دارای صراحت لهجه بود ، هرچه در دل داشت بدون ملاحظه می گفت"[3]

مهاجران افغانی  آن سالهایی را که شهید احسانی مسئولیت دفتر نهضت اسلامی را در تهران به عهده داشت، به خوبی به یاد دارند. شهید احسانی برای خدمت به مهاجران و رفع مشکلات آنان سر از پا نمی شناخت. در آن سال ها کمیته انقلاب اسلامی و پلیس جمهوری اسلامی ایران، مهاجران و کارگران افغانی را به دلیل نداشتن مدرک، از سطح شهر و سرکار شان ، دستگیر و رد مرز می کردند. این کار البته هنوز ادامه دارد ؛ اما یک تفاوت میان این سال ها و آن زمان وجود دارد و آن این که در آن سال ها مسئولان احزاب جهادی می توانستند ، مهاجران گرفتار شده را به نحوی آزاد کنند. شهید احسانی تا آن جا که در توانش بود ، برای آزادی مهاجران گرفتار شده تلاش می کرد و در این راستا از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. بخاطر تلاش های مخلصانه شهید احسانی برای رفع گرفتاری مهاجران افغانی و نیز برخورد های اسلامی و انسانی او با مردم بود که وی نزد مهاجران ، محبوبیت بخصوصی داشت. شهید احسانی برای رفع گرفتاری مردم مهاجر به سادگی از آبروی خود مایه می گذاشت و وقت خود را در راه خدمت به ایشان قرار می داد.

یکی دیگر از بستگان شهید احسانی نقل می کرد: روزی شهید احسانی خسته به دفتر آمد. خادم دفتر تازه چایی جلو احسانی گذاشته بود که شخصی خبر داد ، پلیس جمهوری اسلامی یا کمیته انقلاب ، یکی از مهاجران را دستگیر کرده است. شهید احسانی علیرغم خستگی خود ، به راننده دفتر دستور داد سریع ماشین را روشن کند ، و آنگاه بدون آن که آن چایی را بنوشد ، به راه افتاد.

این روحیه در شهید احسانی چنان نفوذ یافته بود که ملکه وجودش شده بود. به همین جهت هرجا می رفت، حتی از خدمات کوچک نسبت به همنوعان دریغ نمی کرد و القاب و عناوین نمی توانست سد راه او در خدمت به خلق الله شود. یکی از مهاجران گفته است :

"در دهه محرم آخرین سال عمر شهید احسانی ،‌از او دعوت نمودی تا در میان مهاجران افغانستانی مقیم قزوین به سخنرانی و اجرای مراسم بپردازد. او پذیرفت و آن دهه محرم را به دلیل اخلاق پیامبرگونه او اصلا فراموش نمی کنم. در آن دهه او بدون استثنا غذای ظهر ما را آماده می کرد و کمترین تکبر ،‌گروه گرایی را در او ندیدیم"[4]

اگر به جای شهید احسانی ، کسی دیگر می بود و با وجود اینکه روحانی ذاکر است و از اعضای بلند پایه و مسؤول دفتر یکی از احزاب و سازمان های جهادی مطرح در منطقه است ، این کارها را کسر شأن خود می دانست و هرگز به آن تن نمی داد ؛ اما شهید احسانی که ایثار و از خود گذشتگی در وجودش نهادینه شده بود، از این القاب و عناوین به راحتی عبور می کرد و به خدمتگزاری مردم مشغول می شد.

شهید احسانی در زمان مبارزه علیه اشغالگران ، دو بار در میان راه تصادف کرده مجروح شدند. یکبار آن شهید عزیز همراه با یکی از همرزمانش در مسیر تایباد مشهد تصادف می کند و به بیمارستان منتقل می شوند. هیچکس از افراد فامیل و دوستان و آشنایان یا اعضای سازمان نهضت اسلامی از این ماجرا مطلع نمی شود. بعد از چند روز بستری شدن در بیمارستان ، شهید احسانی خود، با بدن مجروح و دستان آویزان به گردن ، همرزم خود را از آن جا به قم منتقل می کند.[5]

لحظه شهادت شهید احسانی ، یکی از نمونه های عینی ای است که نشان می دهد ، صفت ایثار در وجود شهید احسانی نهادینه شده بود. شهید احسانی تعداد زیادی از مهاجران را جذب کرده و همراه با سلاح هایی که از جمهوری اسلامی ایران آورده بود ، می خواست از طریق هرات ، به مناطق مرکزی اعزام کند. اشغالگران شوروی و نیروهای دولت کمونیستی به واسطه جاسوسان خود از محل مجاهدان خبر یافته و آن ها را با توپ هاوان ، زیر رگبار گرفته بود. زمانی که شهید احسانی می بیند نیروهایش زیر آتش گلوله های توپ قرار گرفته است ، بدون آن که در فکر نجات خود باشد ، با بلند گوی دستی نیروهای خود را به پرود و خوابیدن روی زمین دستور می دهد که در همین زمان مورد اصابت ترکش های توپ قرار گرفته و به شدت مجروح می شود. شهید احسانی در این زمان بدون آن که به غریزه خود مبنی بر نجات جان گوش دهد ، یا به عرف معمول فرماندهان که زندگی و حیات فرمانده را مهم تر از زندگی سربازان عادی می داند ، عمل کند ، تلاش می کند ، جان مجاهدان زیر دست خود را با به خطر انداختن جان خود نجات دهد.

سرانجام شهید احسانی ، ارزشمند ترین سرمایه خود را که زندگی و جان عزیزش بود ، در راه اعتلای اسلام و آزادی میهن عزیز از زیر چکمه های ارتش سرخ شوروی و مزدوران کمونیستی آن ، فدا کرد و با ایثار جانش آخرین برگ از ایثار گری های خود را رقم زد تا باشد که الگوی عصر خود و اعصار و نسل های بعد باشد.

 



[1]  . بیوگرافی شهید احسانی و همرزمان ، ص14

[2]   . همان

[3]  . عبد المجید ناصری ، شهدای روحانیت جاغوری ، ص80

[4]   . عبد المجید ناصری داوودی ، شهدای روحانیت جاغوری ، پاورقی صفحه 85

[5]   . ویژه نامه شهید احسانی و همرزمان ،



لیست کل یادداشت های این وبلاگ